مهدی یار جونیمهدی یار جونی، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

پسر عزیزم سرباز امام زمان(عج).تو اومدی و من لایق"مادری"شدم.

حال دلم با شغل جدیدم خوشه...مادری عجیب میچسبد

ماهگرد شش ماهگی

سلام مهدی یار صبحت بخیر کولوچه جانم. چقدرررر زمان زود میگذره وقتی تازه بدنیااومده بودی میگفتم کووووو تا شش ماهگی ک بخوام غذا بدم بهت و یا گاگله کنی یا دندون دراری...ولی خدا میدونه به سرعت چشم به هم زدنی گذشت. موش موشکی سر اشپز قربون قد و بالات پسرم  اینم رو تخت واکسن.بخدا خیییلی مردی عاشقتم که شدی هوو بابات ...
22 اسفند 1397

اولین سفر به دریا

سلام پسرک وروجک و بی خواب من. ۱۷اسفند با مامانجون زهرا و فاطمع و دایی مهدی اینا و باباجون کمال و خاله انسیه رفتیم گناوه دو شب و شد اولین سفر دریای شما در ۵ناه ۲۵روزگیت. هوا و دریا طوفانی بود نشد ببرمت توی اب گل قشنگم رفتیم بازار,شما تو کالسکه اروم نمیگرفتی و باباماهانتم انگار حوصله نداشت بگیردت اعصابم خرد شده بود خیلی خستگم کردی این سفر دوروزه.چون توی ماشینم تو صندلی ماشین نمینشستی وروجک   ...
21 اسفند 1397

اولین آتلیه پسرکم

سلام عشق مامان ماهی عشق بابا ماهان  عزیزم اولین باری که رفتیم آتلیه یک شنبه ۵اسفند سال۹۷که شما ۵ماه و ۱۴روزت بود رفتیم پیش سارا دختر عموم که خونشون آتلیه کودک داره با مامانجون فاطمه خاله انسیه باباجون کمال رفتیم انقد برات شکلک دراوردیم پشت صحنه کلی انرژی مصرف کردیم توهم کلی ذوق میکزدی عاشقتم بخدا وقتی بابا عکسات و دید کلی ذوق کزد مهربونم عزیزم دورت بگردم قشنگم اینا ادیت نشده هست فرستاده برام تا ببینم کدوم و میخوام. عاقبت بخیر شی عزیز مادر ...
8 اسفند 1397

یلدای ۹۷

ماه پسر گل پسر عسل مصفای مامان  سلام روهت پسرم  یلدای ۹۷ شماسه ماهد و ده روزت بود مامانجون فاطمه که قربونش بشم برات سنگ تموم گذاشته همیشه یلدایی کوچولو مختصری آماده کردن و من گفتم همون خونه خودشون بریمذو برات لباس یلدایی دادن دوخت.دختر عموم برات لباس هندونه دوخت.زهرا دختر عمو هادیم خدابیامرز. وااااقعا خوردنی شده بودی نفس لپ طلای من بورس گرونی و تورم این روزا خیلی زیاده خیییلی طوری شده هر دونه پسته شده ۱۰۰۰تومن. و خیلیا قادر به خریدنش نیستن. عزیزم عاشقتم ان شاالله عاقبت بخیر باشی مردهای زندگی من خدا حفظتون کنه ...
5 اسفند 1397

ماهی گلی عید

سلام به شاه پسرم پهلوونم. عزیزم دیروز یعنی ۳ اسفند باباجون کمال تو خیابون دنبال کاراشون بودن وقتی برا ناهار اومدن خونه یعنی خونه خودشون دیدم دوتا ماهی گلی کوچولوموچولو خریدن کفتن تا دیذم گفتم برا مهدی یار پشمک بابا.اخه باباجون بهت میگن پشمک.گفتیم اوووو الان که زوده گفتن برا بچمه باز میگیرم. منم عکسش و برات گذاشتم تا اولین ماهی گلی زندگیت و ببینی برای عید ۱۳۹۸ ماهی قرمزا مال شماس سفیدا دایی طاها ک مال پارسالشه. عزیز لحظه هام هرروز بزرگ شدنت بهم حس زندگی میده. ...
4 اسفند 1397
1